کاشت داشت برداشت نهال بادام

گیاه شناسی و خاستگاه بادام

درخت بادامی از جنس Prunus می آید که خود از خانواده Rosacee است. گیاه شناسان این گونه را Amygdaluscommunis می نامیدند چون با جنس Amygdalus از زیر خانواده Prunoidae شناسایی شده بود. به رغم بادام تلخه هایی که دیده میشود، آن را به Prunusdulcis می نامیم.

Prunusfenzhana: گونه ای است نزدیک به بادام اهلی

Prunuskuramica: درختی است شبیه به بادام اهلی با هسته های کوچک و شکلی کاملاً متفاوت

Prunusspartioides: گونه ای است خاص چون فاقد هرگونه برگ است و عمل سبزینه سازی آن به وسیله شاخه های لطیف و سبزی شبیه طاووس انجام میشود

Prunusspinosissima: گونه ای است بوته ای شکل و بسیار خاردار با میوه های ریز و کوچک

Prunusbucharica: برگهای پهن و کوتاه و هسته ای صاف و نوک تیز دارد و ویژگی آن فصل رسیدن میوه آن است که بسیار پیش رس است

Prunusorientalis: گونه ای است بسیار متنوع با برگهای کرکدار که آن را از سایر گونه های بادام مشخص میسازد. این گونه اسامی مترادف گوناگونی دارد که بر حسب شکلهای آن نامگذاری شده است مانند P.argentea ، P.eleagnifolia ، P.kotschii و …

Prunuswebbii: گونه بادام وحشی است. این گونه بوته ای کم و بیش خاردار است و میوه های ریز و اغلب خود گشنی دارد که بر اثر دو رگ زایی طبیعی با گونه های زراعی.

فیزیولوژی

نیاز به سرما
گرچه بادام گیاهی خاص مناطق معتدل با زمستانهای سرد است، برای گل کردن در بهار و بیداری گیاهی به مقداری سرمای زمستانی نیاز دارد. به همین دلیل نمیتوان آن را در مناطق بدون زمستان کاشت. ساعتهای سرمای مورد نیاز بادام محاسبه میشود که ۱۰۰ تا ۴۰۰ ساعت سرمای کمتر از ۷ درجه سانتیگراد است. بادامی که نیاز کمتری به سرما داشته باشد زودتر به گل می نشیند. ارقامی هستند که پس از برآورده شدن نیازشان به سرما، برای ادامه تحول رشد به گرما نیاز دارند. وقتی نیاز سرمای درختان بادام تأمین شد، اغلب آنها تا اواخر ژانویه به گل می نشینند. گرده گل پس از ۲ ساعت قرارگیری در ۱۰ درجه سانتیگراد قادر به جوانه زنی فوری با درصدی بسیار بالا است. تأثیر کمبود نور را بر رنگ پریدگی شاخه ها، خشکیدگی و بد شکلی گلها. کمبود نور در ارقامی که به نور زیاد نیاز دارند علاوه بر پدیده هایی که گفته شد، سبب افزایش طول شاخه و کاهش خشبی شدن آن به شکل نامطلوب و حتی باعث نرم شدن پوست بیرونی میوه میشود.

القای گل و تمایز
جوانه های گل دهنده در درختان میوه به طور کلی در سال قبل از گلدهی تشکیل میشوند. القای گل نیز در میوه های دانه دار و هسته دار از آغاز خرداد تا پایان مرداد است. تمایز که در واقع تغییر شکل نوک اندام زایشی است، پدیده پیشرونده ای است که روی هر شاخه از قاعده آغاز میشود. نیتروژن بیش از حد سبب رشد سبزینه ای و کاهش پدیده القای گلدهی میشود.

دوره گلدهی
پس از تأمین سرمای مورد نیاز، جوانه های گل دهنده بر حسب نیازشان به گرما شروع به رشد میکنند. گرمای روزانه به ۱۰ تا ۱۵ درجه سانتیگراد میرسد. این دماها برای به گلدهی رساندن ارقام زودرس بادام که به سرما و گرمای کمتر نیاز دارند کافی است. در شرایط یکسان محیطی ارقامی که نیاز به سرمای زیاد دارند تا جوانه های گل دهنده آنها ۴۰۰-۳۰۰ ساعت سرمای لازم را نگذارنند شروع به تکامل یافتن نمیکنند و گلهای آنها تا پیش از اواخر بهمن یا در بعضی سالها شاید تا اواسط اسفند نیاز باز نخواهند شد.

تلقیح
گل درخت بادام مثل سایر گونه های Prunus شامل اندام نر (پرچم) و اندام ماده (مادگی و تخمدان) است. پرچمها به طور متوسط ۳۰ عدد و مادگی معمولاً یک عدد است. پس از باز شدن گل و برحسب شرایط دما و رطوبت هوا، بساکها در مدت چند ساعت شکفته میشوند. برعکس، کلاله که در نوک مادگی قرار دارد زودتر از حدود دو روز باز میشود. در این حالت است که گرده گل به وسیله زنبور عسل به کلاله منتقل میشود و عمل تلقیح به طور مکانیکی انجام میگیرد. بادام مانند سایر گونه های جنس Prunus (گیلاس، آلوچه و غیره) خود ناسازگار است یعنی گرده یک گل روی مادگی همان گل سازگاری ندارد. در این گونه های جنس Prunus، گرده گل میتواند روی کلاله جوانه بزند اما لوله گرده رشد بسیار ضعیفی دارد و متوقف میماند و گرده نمیتواند به تخمدان برسد و آن را بارور کند. خود ناسازگاری بادام به ناچار ارقام مختلف را مخلوط با هم کاشتند تا گرده ها با هم درآمیزند و تلقیح و باروری انجام گیرد. خود سازگاری یعنی امکان بارور شدن تخمدان گل به وسیله دانه گرده همان گل. ویژگی به وسیله دو رگ گیری طبیعی و پی در پی از یک گونه وحشی بادام (Prumuswebbii) به گونه های اصلی منتقل شده است.

سال آوری
وقتی محصول در یک سال زیاد باشد جوانه های گل دهنده سال بعد به سبب کمبود مواد غذایی کمتر و برعکس وقتی تولید کم باشد جوانه های گل دهنده بیشتر میشوند. تناوب که معمولاً ۷-۶ سال پس از کاشت رخ میدهد، شرایطی دشوار مانند خشکی زیاد و کاهش مواد غذایی تناوب را تشدید میکند. هیچ رقم بادامی نسیت که نسبت به سال آوری کاملاً تأثیر ناپذیر باشد یعنی در یک سال پربار نیز که درخت جوانه های گل دهنده زیادی برای باردهی دارد، بر اثر کمبود تخمدان همه گلها پس از شکفتن می ریزند.

بلوغ
از اواخر خرداد در پانزدهمین هفته پس از تلقیح، کوتیلدون ها (مغز) در داخل پوسته خود آغاز به پر شدن میکند و در همین زمان است که نخستین برداشت چغاله بادام آماده فروش میشود. در میان ارقام کلاسیک، نون پاری یکی از زودرس ترینهاست و میتوان حدود ۲۰-۱۵ اوت آن را برداشت کرد. فراگنس در ۲۵-۲۰ سپتامبر میرسد و دیر رسترین رقم تگزاس است که پیش از۱۰ اکتبر نمیتوان آن را برداشت کرد. بلوغ بسیار دیر در بادام عیب دانسته میشود زیرا اغلب با بارندگیهای پاییز همزمان میشود و خشک کردن میوه را پس از برداشت با اشکال مواجه میسازد. زودرسی بادام به ویژه در مناطق خشک خاصیتی مطلبوب به شمار می آید، زیرا قبل از آنکه ذخیره آب درخت به پایین ترین نقطه برسد، میوه میرسد و برداشت میشود.

کاوالییرا: گلدهی، زود – بلوغ، پیش رس
دسمیو: گلدهی، زود – بلوغ، دیر رس
نون پاری: گلدهی، دیر – بلوغ، زود رس
تگزاس: گلدهی، دیر – بلوغ، دیر رس
مغز دو قلو

مغز بادام مضاعف یا دو قلو نتیجه تلقیح دو تخمک در یک تخمدان است. تعداد دو قلوها در بعضی از ارقام مانند تگزاس، کریستومورتو، تواونو بیشتر و در بعضی دیگر مانند نون پاری کمتر دیده میشود. البته در برخی ارقام نیز اصلاً مغز دو قلو دیده نمیشود مثل آی، مارکونا، دسمیو، لارگتا و فراگنس. لقاح دوگانه در یک رقم بادام سبب افزایش تعداد مغزهای دو قلو به میزان ۴ تا ۵ درصد و حتی گاه تا ۱۵ درصد میشود. ارقامی مانند آی، مارکونا و فراگنس بادامهایی اند که در هر حال یا در هر شرایط تولید و اقلیم تک مغز هستند.

بادام درختی است در مناطق خشک یا نیم خشک، حتی در خاکهای بسیار غتی از آهک نیز بی آنکه پیوند شود کاشته شده است.

پایه های زیر جنس آمیگدالوس

پایه های حاصل از هسته بادام
پایه های بذری بادام به سبب ریشه عمودی بلند و کمبود ریشه های افشان در خاکهای خشک سنگ ریزه ای رشد مطلوب دارند و ریشه عمودی طویل آنها در عمق زمین مقاومت بهتری در مقابل خشکی نشان میدهد اما چون در هنگام نقل و انتقال از محلی به محل دیگر درصد تلفات آنها بیشتر است، معمولاً در محل اصلی خود کاشته میشوند و در همان جا پیوند میشوند. ارقام دیگری که هسته آنها به عنوان پایه به کار میروند عبارت اند: آتوچا، گاریگوئز، دسمیو روجو، میشن تگزاس، پرولیفیک. به جای نرکهای حاصل از هسته های تگزاس از دو رگهای (GF677) به عنوان پایه استفاده میشود.

پایه های حاصل از هسته هلو
چون درخت حاصل از هسته بادام نسبت به پوسیدگی طوقه بر اثر آب یا رطوبت حساسیت زیادی نشان میدهد، در خاکهای کم آهک به جای هسته بادام از هسته هلو به عنوان پایه استفاده شد. مزایای نهالهای به دست آمده از پایه های هلو در مقایسه با پایه های بذری بادام عبارتند از:

– سازش کامل بین پایه با هر گونه رقم بادام پس از پیوند
– مقاومت در مقابل خفگی طوقه و ورتیسیلیوم
– کاهش درصد تلفات هنگام نقل و انتقال به علت وجود ریشه های افشان
– رشد بهتر در سالهای نخست و باروری سریعتر
– سازش بهتر در کشت تحت آبیاری
– خود باروری بیشتر در اغلب ارقام بادام

عیب عمده این پایه حساسیت زیاد آن به کلروز است که به همین دلیل باید از کاشت آن در خاکهای بسیار آهکی خودداری شود. هلوی نمارد به سبب درصد بالای جوانه زنی، یکنواختی نهال و سازش با هلو و بادام محبوبیت دارد از طرفی کم شاخ و برگتر از نماگارد و همان قدر مقاوم به Meloidagyne است. با این حال چون پایه های هلو گذشته از حساسیت به خاکهای آهکی در مقابل ویروسها نیز ضعیف هستند.

پایه های کلونال هلو × بادام
پایه های هلو × بادام بیشتر به منظور کشت بادام روی تپه های خشک و آهکی تولید شده اند. ویژگی این گروه، گذشته از مقاومت در مقابل کلروز، تسهیل گسترش کشت بادام در شرایط دیم و آبی است. مزایای این پایه عبارتند از:

– مقاومت به خشکی و مقاومت به کلروز
– طولانی شدن عمر بادام
– سهولت انتقال و کاهش درصد تلفات هنگام کاشت
– حساسیت بسیار کم نسبت به خفگی طوقه
– تسریع در رشد سبزینه ای و بار دهی در مقایسه با هسته هلو یا بادام

مزیت دیگر آن، این است که بادامهای پیوند شده روی این پایه در زمینهای غنی و غیر آهکی تحت آبیاری به منظور جلوگیری از افزایش رشد سبزینه ای نیاز کمتری به کود خواهد داشت. کلون GF557 به نماتدهای Meloidogyne مقاوم است زیرا والد آن هلوی «شلیل» است که به M.arenaria و M.incognita مقاوم است. این کلون به خفگی ریشه حساستر از کلون GF677 است.

کلون GF677
این کلون در مقابل خشکی مقاوم است در نتیجه در شرایط کشت دیم نیز به اندازه شرایط تحت آبیاری مطلوب است.

امکانهای دو رگ گیری بین گونه ای
به منظور رفع فرسودگی خاک بر اثر واکاریها یا دوباره کاریهای پی در پی در باغ هلو، دو رگهایی بین هلو و گزینه Prunusdavidiana گزینش شدند. دو رگ هلو × P.davidiana به نام کادامن پایه ای است. سازش این پایه که به پایه GF677 نزدیک است و سازگاری آن با سایر ارقام بادام طرحی است که این پایه پس از پیوند با بادام و استقرار در زمین با رشد و باروری سریع و مطلوب خود در مقایسه با پایه GF677، مقاومت و تحمل بیشتری در مقابل خفگی ریشه و نیز ایمن بودن به نماتدهای گال (Meloidogyne) نشان داده است.

پایه های حاصل از زیر جنس Prunophora
به سبب فراوانی انگلهای خاک و خفگی ریشه، امکان استفاده از پایه های آلو نیز مورد بررسی قرار گرفته است بنابراین سازش یا عدم سازش پایه های آلوگوجه به منظور استفاده از آنها برای کشت بادام و توسعه آن در این منطقه به مشخص شدن صفات مختلف این گونه ها موکول شده است.

پایه های کلونال آلوگوجه (دیپلوییدها)
کلونهای آلوگوجه (میروبولان B) با هیچ یک از ارقام بادام از نظر پیوند سازش ندارند، حال آنکه ژنوتیپ میرابی (P2032) با مجموعه ای از ارقام بادام سازگاری نشان داده و سبب استقرار کامل درخت در خاک و رشد مطلوب آن شده است. دوسلکسیون با ارقامی مانند آردشوآز، مارکونا، فراگنس سازگار و با ارقام دسمیو، کریستومورتو، فررادوئل ناسازگار بوده اند. این دو عبارتند از (GF8-1) که سلکسیون فرانسوی است و (M2624) که سلکسیون آمریکایی است. کاربرد این دو پایه بسیار قوی محدود به ارقامی است که در شرایط ویژه ای از خاک و اقلیم مانند خاکهای قارچ زا یا زمینهای خیلی مرطوب کاشته میشوند. این پایه ها در مقابل نماتدهای گال (Meloidogyne) نیز بسیار مقاوم اند.

پایه های کلونال آلوگوجه پلی پلویید
پایه های این گروه که از گونه های P.domestica و P.indititia هستند، نسبت به خفگی ریشه و انگلهای خاک متحمل و مقاوم اند و به رغم استحکام مطلوب در زمین و سازش نسبی با بادام، اندام هوایی آنها قدرتی متوسط تا ضعیف دارد.

امکانهای دو رگ گیری بین گونه ای

دو رگ گیری با هلو
پایه دورگ پیچیده تری به نام ایشتارا حاصل آلوی بلسیانا (یعنیP.salicina × P.cerasigera) با یک دو رگ دیگر (P.persica × P.cerasifera) است. این پایه سازش خوبی با بادامها دارد ولی قدرت آن ضعیفتر از میران است و مقاومتی معادل با GF677 به خفگی ریشه و تحمل زیادی به نماتدهای گال خاکهای قارچ زا دارد. این پایه بیشتر برای کاشت در خاکهای سبک نفوذپذیر و عاری از آهک مناسب است.

دو رگ گیری با بادام
دو رگ گیری بین میروبولان × بادام ایجاد همسازی در مقاومت آلوچه به خفگی توأم با مقاومت بادام به خشگی و کلروز بوده است. به نژادی برای دو رگ گیری برای پایه بادام به سبک نوین توجه کارشناسان را از پایه های بذری به سمت تهیه کلونهای بین گونه ای جلب کرده است که ضمن سهولت تکثیر غیر خشبی، صفات ذاتی اغلب گونه ها را با هم همساز کرده است.

دوره گلدهی بادام
در فصل گلدهی بادام باید دو نکته عمده را در نظر داشت یکی دیرگلی به منظور کاهش خطر سرمازدگی و دیگری هم گلی به منظور تسهیل گرده افشانی بین ارقام اصلی (تجارتی) و فرعی (تلقیح کننده).

دیرگلی در بادام
هر چه بادام دیرتر گل بدهد با خطر سرمای بهاره و بارندگیهای احتمالی کمتر رو به رو میشود. ارقامی که زودرس باشند معمولاً در اواخر ژانویه گل میکنند و هر چه دیر رستر باشند گلدهی آنها تا اوایل آوریل ادامه پیدا میکند.

انطباق گلدهی
تطبیق زمان گلدهی بین ارقام تجارتی (اصلی) و تلقیح کننده (فرعی) برای گرده افشانی و باروری کامل در ارقام خودناسازگار شرط اصلی و الزامی است زیرا هر چه گلدهی ارقام با هم همزمان باشد امکان تلقیح بیشتر، آسانتر و میزان باردهی بالاتر است. ترتیب گلدهی نیز در تسهیل گرده افشانی تأثیر زیادی دارد زیرا اولین گلها از نظر دانه بستن نسبت به آخرین گلها همیشه برتری دارند و از همه مهمتر اینکه زمان تشکیل دانه درخت در رقم اصلی باید جلوتر از رقم فرعی باشد.

ارقام خودبارور و خودسترون
ارقام بادام رقمهایی پیدا میشوند که خود به خود به طور کامل تلقیح و بارور لوران که نیازی به کمک ارقام گرده افشان (فرعی) ندارد یعنی میتوان آنها را به عنوان درخت اصلی و تک محصولی به طور یکدست و منفرد در یک باغ کاشت.

ارقام خود سترون
عمده ترین برتری این گونه بادامها مرغوبیت، کیفیت و بازر پسندی برتر آنهاست که از نظر تجارتی و اقتصادی قابل توجه است به این شرط که ارقام تلقیح کننده آنها نیز کاملاً خودسازگار باشند. مزیت عمده ارقام خودبارور، ویژگی خودسازگاری و سازش مطلوب آنها با تمام ارقام خودسترون است.

قدرت تولید
تناوب (سال آوری) نیز عامل دیگری است که اغلب با چگونگی باردهی درخت بادام ارتباط نزدیک می یابد زیرا بعضی ارقام خود به خود تمایل بیشتری به تناوب دارند. حتی واریته ای که مثلاً روی شاخه های طویل یک درخت و در عین حال روی خوشه گلهای بهاری به بار می نشیند معمولاً نسبت به رقمی که فقط عادت به باردهی روی خوشه گلهای بهاری دارد تمایل کمتری به تناوب نشان میدهد. در این نوع باغها به علت تراکم زیاد درخت در واحد سطح و گرده گلهای سازگار و فراوان، ارزیابی آنها نسبت به باغهای عادی احتمالاً تفاوت برآورد خواهد داشت.

دیدگاهی بنویسید

مطالب مشابه